جمشید هاشمپور، قهرمانی در دوره قحطی قهرمانان | ابهت آن ابروی بالا جسته و پیشانی چین افتاده
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۴۵۱۰۶
همشهری آنلاین - علیرضا محمودی: اولینباری که محو تماشای جمشید هاشمپور شدم او نه در پرده سینما بود و نه در صفحه مطبوعات. روی دیوار کافهای میانراهی در حوالی پاسگاه نعمتآباد که راننده چند کامیون قبل از شفق برای راندن مشغول خوردن چاشت بودند. من همراه عمویم که خاور دماغداری را میراند همسفر شدهبودم تا راهی همدان شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای آنهایی که در دهه۶۰ به جوانی پرتاب شدند پیدا کردن قهرمان، کار سختی نبود. در دوران فراوانی دشمن و رواج انواع مبارزات، قهرمانان هم بسیار قهرمانی میکنند. فیلمها متنوعترین صحنههای زد و خورد را برای متکثرترین قهرمانان فراهم کرده بودند. درحالیکه بهدنبال درگیری در راهروهای خروجی سینماها و آمار بالای شکستگی کتف و ترقوه تماشاگران، مدیران فرهنگی جلوی نمایش هنرنمایی اسلاف اژدها را گرفته بودند اما از کئوما تا صادقخان و از مردی که از غرب آمد تا مردی که به زانو درآمد انواع قهرمانان اکشنکار دهه۶۰ سینما را قرق کرده بودند. اما خبری از قهرمان ایرانی فیلمهای ایرانی نبود. نه فیروز که کوپالش خاطرهای از رینگ همراهش به ذهن میرسید و نه سعیدراد که یکوری راهرفتنش خاطره توپانداختن در بولینگ عبدو را زنده میکرد، برای نوجوانانی که دنبال قهرمان تازه میگشتند، تازگی نداشت.
قهرمان دهه۶۰ از خاطره فراموششده چند نقش کوتاه سیاهوسفید همچون عشقیها و قسمت و جهنم سفید زنده شد. از میان نقشهای منفی و رنگی بالاش و دادشاه و نقطه ضعف. ساموئل خاچیکیان که کارش در دهه۴۰ نامدارکردن ورزشکاران در سینما بود برای جوان ورزشکاری که در پشت صحنه جهنم سفید معرفی شده بود در تیتراژ نام جمشید آریا گذاشت. جوانی که سینما را رها کرد و راهی باشگاه شد تا به دان ۷ و شالبند سبز برسد و عکساش بهعنوان گوهر رزمآوری ایرانی در هنرهای رزمی مشرقزمین روی دیوارها برود. دست سرنوشت بود که قهرمان دهه۶۰ بهدست کارگردان نامدار دهه۴۰ نامدار شود. نخستینبار با لباسکردی در کلوزآپی محشر از علی مزینانی. برای بازگرداندن یک خلبان ایرانی یک تکاور مبدل با لباسکردی راهی کوهها میشود. عقاب راهی کوهستان میشد تا عقابها به آشیانه برگردند. تکاور تواب پایگاه جهنمی در پرفروشترین فیلم همه سالها قهرمانی شد مناسب برای همه آنهایی که بعد از هر فیلم اکشن نخستین سؤالشان این بود: میتونه آرنولد را بزنه؟ جمشید خیال همه را جمع کرده بود که قهرمان پرزدوخوردترین دوران تاریخ معاصر اوست. یوزپلنگ و تیغوابریشم آخرین ضدقهرمانهایی بود که بازی کرد. او حالا یک شخصیت خیالی هم بهدنبال داشت. قاچاقچی متحول شدهای که نمیخواست با سم سگکشی تمام کند: زینال بندری. اما همه آنهایی که نگران سلامتی جسم تماشاگران فیلمهای کاراتهای هنگکنگی بودند، دلواپس ذهن مخاطبان اکشنهای وطنی هم شدند. پس برای نخستینبار روی پوسترها جلوی اسمهای اول پرانتزی باز شد برای توضیح راد و آریا که یکی حقپرست و دیگری هاشمپور. اما قطار مثل ترن قویدل راه افتاده بود و در واگن اول کسی نبود جز همان کسی که روی پوستر قرمزرنگ بین یا و الف در اسمش حروفچین چاپخانهای در ناصرخسرو فاصله انداخته بود.
در دوران انقراض همه جواناولهای ۳دهه اول سینمای ایران، جمشید هاشمپور با ترکیبی از صیرت ایلوش و صدای اسماعیلی، ابروی ناصری و اخلاق فردینی، راهرفتن راد و مشت بیک همه را یکجا تقدیم کرد به صحنههای خالیمانده فیلمهای ایرانی. ستاره متولد شده بود و برای انکارش با تیتر تبریک و تسلیت هم نمیشد کاری کرد. سینمای عامهپسند فارسی بعد از چند سال پرسه در چرخههای اربابی و معتادی و کماندویی با اتکا به اجرای چشمگیر صحنههای درگیری، وارد چرخه اکشنهای متنوعی از قاچاق عتیقه، موادمخدر، درگیریهای مرزی، اردوگاهی، عملیاتی، رزمی و ورزشی شد که قهرمانش جمشید هاشمپور بود.
بها دادن به جمشیدهاشمپور فقط با این تحلیل که او باعث رونق سینماها و راهافتادن اکران شهرستانها و کسبوکار تهیهکنندگان و پخشکنندگان میشود، فراموشکردن دورانی است که سرگرمی از گناهان شمرده میشد. کفزدن در سینما از نشانههای عقبماندگی و مصرف تنقلات همراه نمایش فیلم از نمادهای عوامزدگی بود. بیانیه ابتدای فیلم محل تاریکشده را مناسب برای افراد مجرد نمیدانست و فیلمها را چنان با درجهبندی شلال میکرد که عنوان پرفروشترین فیلم سال شد: بگذار زندگی کنم. جمشید هاشمپور با قدرت قابل هضمی که به مخاطبان دنبال سرگرمی آنسالها منتقل میکرد، ایده سینما برای سرگرمی را زنده نگهداشت. او با اجرای قابل درک صحنههای بزنبزن در فیلمهای با درجه کیفی جیم که دچار قهرمانپردازی کاذب بودند، صفهای تکرارنشدنی راهانداخت تا جلوی آنهایی که برای سلامتی سینما حاضر بودند وسط سالنها تیغه بکشند را بگیرد. اگر امروز فروش فیلم از محسنات یک اثر محسوب میشود بهخاطر تداوم راهی است که جمشید هاشمپور بخش مهمی از آن در دوران سختی بود. حضور قهرمان کهنسال در سریالها و فیلمهای امروز بهعنوان نمادی از یک دوران سپریشده چیزی به ارزشهای آن دوران اضافه نمیکند، برای خیلیها جمشید آریا بدون پرانتز باقی مانده است.
کد خبر 832121 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران جمشید هاشم پور فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۵۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ فیلم اکشن قدیمی با قهرمانان مورد علاقه پدرها؛ از جکی چان بدلکار تا ارتش یک نفره شوارتزنگر
روزی روزگاری در دهه شصت و هفتاد، پدران نسل جوان امروزی که عاشق ابرقهرمانان هستند، خودشان از خورههای سینمای اکشن آن روزگار بودند. سینمایی که شناسه ظاهری قهرمانان آن از زمین تا آسمان با نسل جدید قهرمان امروز سینما تفاوت داشت. امروز دیگر قهرمانان معمولی سینمای اکشن که برتری خود را با مشتهای سنگینشان در مبارزه به مخاطب ثابت میکردند، جای خود را به ابرقهرمانان مارول یا دیسی دادهاند. پس تنها چیزی که از آنها برای پدران ما باقی مانده همان نوستالژی برای فیلمهای اکشن قدیمی است.
پس به یاد پدران خوره فیلمهای اکشن ما در جدیدترین فهرست سینمایی ما میخواهیم ۱۰ فیلم اکشن قدیمی با قهرمانان مورد علاقه پدرها را به شما معرفی کنیم. ما در این مطلب با فیلمهای اکشن فوقالعاده و ستارههای کالت آن دوران خاطرهبازی میکنیم؛ منظور من از از استیون سیگال تا جت لی و حتی چاک نوریس است.
Under Siegeفیلم اکشن «در محاصره» محصول سال ۱۹۹۲ که خیلیها آن را جان سخت در کشتی هم خطاب میکنند، اثری بود که به طور موقت استیون سیگال را به یک ستاره بزرگ تبدیل کرد. شاید بتوان این اکشن قدیمی را بهترین فیلم کارنامه این بازیگر دانست. اکشن ماجراجویی اندرو دیویس، «در محاصره» احتمالاً یکی از سرراستترین شبیهسازیهای فیلم «جان سخت» بروس ویلیس است. فقط اینبار اکشن از یک برج به اقیانوس منتقل میشود و قربانیان روی کشتی جنگی حبس میشوند، اما همان قهرمان تنهای این شکل آثار مشغول مبارزه با مهاجمان خشن است.
امروز، هم بروس ویلیس و هم استیون سیگال روزهای سختی را سپری میکنند، اما در سال ۱۹۹۲، هر دو در صدر توجه مخاطبان قرار داشتند و رقیبان واقعی برای ابرستارههایی، چون سیلوستر استالونه و آرنولد شوارتزنگر بودند. در نتیجه این فیلم یکی از آن اکشنهای نوستالژیک است که خیلیها با دیدن آن خاطراتشان زنده میشود.
Bloodsportرینگ خونین محصول سال ۱۹۸۸ از آن اکشنهای مبارزه محوری است که ژان کلود وندام را به خیلیها معرفی کرد. جالب اینجاست که این فیلم و شخصیت قهرمان آن با نام فرانکی به اندازهای بین عموم مردم فیلمباز ایران به شهرت و محبوبیت رسیدند که خیلی از پدران ما کماکان ژان کلود وندام را فرانکی خطاب میکنند. اما این اثر داستان افسر آمریکایی فرانک دوکس (ژان کلود ون دام) را روایت میکند که واحد نظامی خود را ترک و به هنگکنگ میرود تا در مبارزات زیرزمینی آزاد شرکت کند. او تحت نظارت دقیق استاد سنزو تاناکا برای مسابقاتی آماده میشود که نه تنها قدرت، بلکه اراده این سرباز را نیز آزمایش میکند.
مبارزات رینگ خونین همه افسارگسیخته و پر از خشونت هستند، پس شاید همین بی رحمی باعث شده است که ما فیلم نیوت آرنولد را دوست داشته باشیم. اما به طور کلی این اثر به طرز شگفتانگیزی، فلسفه شرقی، هنرهای رزمی هنگکنگ و ریشههای اخلاق غربی را با هم ترکیب میکند. جدای از همه ما یک ژان کلود وندام خوش فرم و آماده داریم که برای سالها به قهرمان شماره یک خیلی از اکشنهای سر راست هالیوودی بدل شد.
Police Storyداستان پلیس محصول سال ۱۹۸۵ یکی دیگر از ماندگارترین اکشنهای قدیمی است که محبوبیت فراوانی نزد مخاطبان دارد. علیرغم تمام تفاوتهای چشمگیر سینمای آسیا با آنچه بینندگان آن دوران از سینمای هالیوود در دهه ۱۹۸۰ دیده بودند، اما ورود اکشنهای شرقی باعث شد تا آگاهی تودهها در مورد سبک اکشنهای شرق آسیا به فیلمهای ژان کلود وندام و رینگ خونین محدود نشود. این حرف یعنی فیلمهای جکی چان به عنوان یک استاد بسیار شجاع و تقریباً دیوانه در اجرای بدلکاریهای شگفتانگیز، برای پدران ما حکم یک جاذبه فراموشنشدنی را داشت که بسیار معروفتر از آثار هالیوودی بود.
از اوایل دهه ۱۹۸۰، این بازیگر هنگکنگی بسیار و به شیوهای واقعاً بی پروا در اکشنهای زیادی بازی کرده است. پس جای تعجب نیست که در این زمان بود که بهترین کار او نیز ساخته شد. فقط به «داستان پلیس» نگاه کنید؛ تعداد مبارزات، پرشها، سقوطها و به پرواز درآمدنهای جکیچان در این فیلم چندین برابر استانداردهای هالیوود است. همه این نوع بدلکاری را دوست ندارند، اما نمیتوان تأثیر چان را بر این ژانر انکار کرد. او یکی از مهمترین ستارههای اکشن زمان خود است. داستان پلیس مهمترین فیلم جکی چان هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان کارگردان است. او با داستان پلیس توانست اکشن کمدی شرقی را به نمونهای استاندارد از کمدی فیزیکی باستر کیتون تبدیل کند.
Sidekicksچاک نوریس هنرپیشه و رزمی کار آمریکایی است که خیلیها از جمله پدران ما او را با فیلم راه اژدها (۱۹۷۲) میشناسند که در آن به عنوان شرور با بروس لی به مبارزه پرداخت. اما این بازیگر با فیلم قدیمی «ضربه جانبی» محصول ۱۹۹۲ بیشتر بین خورههای سینمای اکشن به محبوبیت دست یافت. اما این فیلم را میتوان نوعی اثر شخصی برای چاک نوریس افسانهای خطاب کرد. اما چرا؟ چون این ستاره اکشن معروف و جاودانه از اساس در این فیلم نقش خودش را بازی میکند و به یک پسر جوان کمک میکند تا در مسابقات کونگ فو قهرمان شود.
خیلی از قدیمیها و پدران ما «ضربه جانبی» را فیلم خواهرخوانده «بچه کاراتهکار» میدانند. این همچنین یک فیلم خانوادگی زیبا در مورد اهمیت جمع آوری نیرو و مبارزه با دنیای بیرحم است. اگرچه نقش چاک نوریس در فیلم به استاد یک قهرمان محدود میشود، اما مهمتر این است که خود حضور او در فیلم، «ضربه جانبی» را بهطور خودکار به اثری محبوب بین مخاطبان قدیم تبدیل کرده است.
Red Scorpionخیلیها دولف لاندگرن سوئدی را با نقش شرورانهاش در قامت ایوان دراگو بوکسور در فیلم «راکی ۴» و البته فیلم «سرباز جهانی» میشناسند. اما خود در قامت ستاره اکشن با فیلم «عقرب قرمز» بیشتر از گذشته به چشم آمد. در داستان این فیلم یک مامور سازمان اطلاعات روسیه (دولف لاندگرن) به آفریقا فرستاده میشود تا یک انقلابی ضد کمونیست را به قتل برساند. اما با مشاهده کشتار بی رحمانه مردم محلی به دست نیروهای روسیه و متحدشان کوبا، او تغییر موضع داده و به شورشیان کمک میکند.
صادقانه بگویم، «عقرب قرمز» فیلم خیلی خوبی نیست؛ اما بیایید بگوییم یک اکشن قدیمی کاملاً مناسب است. مخصوصاً برای نسلی که ارتش یک نفره عضلانی را دوست داشتند. به طور کلی در طول دهههای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ میلادی، لاندگرن به همراه دوستش سیلوستر استالونه به یکی از نمادهای فیلمهای اکشن سرراست یا همان بیموویها تبدیل شد و در بیش از ۵۰ اثر ژانر اکشن بازی کرد.
Crying Freemanیکی دیگر از اکشنهای محبوب قدیمی فیلم «آزادمرد گریان» محصول سال ۱۹۹۵ با بازی مارک داکاسیوس است. این فیلم که در ایران با نام «قاتل گریان» نیز شناخته میشود یک فیلم اکشن کالت از کریستف گان درباره یک قاتل حرفهای است که در جنگ با مافیا قرار میگیرد. این فیلم را میتوان یک فیلم اکشن قدیمی با مشارکت یاکوزا در نظر گرفت. سکانسهای اکشن این فیلم از ظرافت بسیار خوبی برخوردار است که به نسبت زمان تولید آن، یک نکته بسیار مثبت است.
این روزها اوضاع برای مارک داکاسیوس رزمیکار به خوبی دهه ۹۰ میلادی پیش نمیرود. زمانی که او موهای مجللی داشت و هنوز در فیلمهای اکشن حکم یک قهرمان را به دوش میکشید. هرچند این بازیگر کماکان کار میکند و حتی نقش یکی از شروران را در قسمت سوم جان ویک بازی کرد، اما پیش بینی میشد که این بازیگر تبدیل به یک ستاره هالیوود شود. شاید «آزادمرد گریان» نشان میدهد که چرا منتقدان و تماشاگران او را بسیار دوست داشتند. در این اقتباس شیک ازمانگا، داکاسیوس در نقش یک ضدقهرمان کاملا غیر معمول بازی میکند.
Commandoصحبت از اکشنهای قدیمی و ستارگان آن دوره بدون اشاره به آرنولد شوارتزنگر غیرممکن است و به صورت دوستانه میتوان در چنین فهرستی چند جایگاه ویژه را برای او کنار گذاشت. اما ما تصمیم گرفتیم به بازیگران دیگر نیز فرصت دهیم و مشارکت او در این فهرست را تنها به فیلم کماندو محدود کنیم. اما باید قبول کرد که مهمترین فیلمهای آرنی آهنین در این دوره توسط «کماندو» افتتاح شد. کماندو یک فیلم اکشن مثال زدنی است که معنای داستان آن به فرمولی خلاصه میشود که شخصیت قهرمان لیام نیسون خیلی بعد در فیلم «ربوده شده» بیان کرد: «تو هر کسی هستی یا هرجا که باشی، من میآیم و تو را میکشم.»!
در این فیلم، تبهکاران دختر قهرمان داستان با بازی آرنولد شوارتزنگر را میربایند و این به اشتباه مرگبار آنها تبدیل میشود، زیرا هیچ چیز سرهنگ ماتریکس را در راه رسیدن به هدفش متوقف نخواهد کرد. شاید امروز کماندو ساده لوحانه و بیهوده به نظر برسد، اما در آن دوران تماشاگران با تماشای داستان سربازی که کل ارتش را در یک کشور آمریکای لاتین نابود میکند، لذت زیادی بردند. فیلم مارک ال لستر یک بازی اکشن کامل است که در آن جایی برای طرح یا دیالوگ وجود ندارد. فیلم به طور کامل وجود فیلمنامه را فراموش میکند و یک تیرانداز جهنمی را روی پرده نمایش میدهد و شوارتزنگر با بازوکا و انواع مختلف سلاح به سمت دشمنانش شلیک میکند و حتی گاهی اوقات با دست خالی آنها را نابود میکند.
Demolition Manاکثر مخاطبان امروز سیلوستر استالونه را با نقشهای راکی و رامبو میشناسند. اما یکی از اکشنهای قدیمی او که پدران ما را به شور و هیجان آورده بود فیلم «مرد ویرانگر» محصول سال ۱۹۹۳ میلادی است. استالونه در این فیلم نقش افسر پلیسی به نام جان اسپارتان را بازی میکند که بسیار ریسکپذیر و بیخیال است و به ایجاد خرابکاری در حین عملیاتهایش شهره است. او پس از یک تلاش ناموفق برای نجات گروگانها از دست جنایتکار افسار گسیخته سایمون فینیکس (وسلی اسنایپس) و وقتی وضعیت گروگانگیری به طرز وحشتناکی اشتباه پیش رفت، به همراه آن شرور به انجماد در سال ۱۹۹۶ محکوم میشوند. اما فینیکس که شروری شیطان صفت است برای شرکت در دادگاه آزادی مشروطش در قرن ۲۱ و سال ۲۰۳۲ احیا میشود.
شاید امروز خلاصه داستان «مرد ویرانگر» نمیتواند کمکی به لبخند زدن شما نکند، چرا که دزد و پلیسی که چهار دهه را در حالت یخ زده گذرانده و در دورانی که خشونت ریشه کن شده است از خواب بیدار شدهاند، به خودی خود یک ایده خندهدار است. اما به اعتبار اسلای، این یکی از بهترین نقشها و فیلمهای این ستاره اکشن قدیمی است که یک مرد واقعی را خارج از زمان حیات خود به نمایش میگذارد. چند اسلحه پر سر و صدا، کونگ فو، طنز تند، عشق مجازی و یک قهرمان جذاب چیزی بود که «مرد ویرانگر» را به یکی از فیلمهای مورد علاقه دوران رونق آثار ویدئویی در کشورمان تبدیل کرد.
Last Hero in Chinaیکی دیگر از ستارگان اکشن قدیمی جت لی است که خیلیها او را دوست دارند. فیلم مورد نظر ما از این بازیگر «آخرین قهرمان در چین» است که یک اکشن رزمی به حساب میآید. مدرسه هنرهای رزمی وونگ فی هونگ (جت لی) باید به محل جدیدی منتقل شود. تعداد افرادی که میخواهند از استاد افسانهای بیاموزند روز به روز بیشتر و بیشتر میشود، اما فضا کمتر و کمتر. با این حال، یک چیز وجود دارد: اکنون دانش آموزان در کنار فاحشه خانه آموزش داده میشوند. این وضعیت معلم آنها را خشنود نمیکند، اما دهها موقعیت خندهدار را برای ایم رزمیکاران ایجاد میکند.
کارگردان معروف سینمای هنگکنگ یعنی یوئن وو پینگ و همکار کهنه کارش وونگ جینگ (که بیش از صد فیلم را در طول ۶۶ سال کارگردانی کرده است) این فیلم اکشن پرمدعا هنگکنگی را تولید کردهاند و آن را به یک کمدی اکشن خندهدار با روح بهترین کارهای جکی چان بدل کردند. اکشن دیوانهوار با عناصر سبک ووشیا، که در طی آن مبارزان به هوا پرواز میکنند یکی از شاخصهای این فیلم است. اما جت لی که ما او را به خاطر نقشهای سیاه و جدیاش دوست داشتیم، با این فیلم نشان میدهد در کمدی نیز بازیگری توانا است.
Enter the Dragonبروس لی و فیلم فراموش نشدنی «اژدها وارد میشود»؛ این اکشن رزمی اولین و آخرین فیلم جدی هالیوودی ساخته بروس لی افسانهای بود. او چند روز قبل از اکران درگذشت و هرگز ندید که فیلم رابرت کلوز بعداً ۲۵ میلیون دلار فروش خواهد داشت. سکانسهای اکشن برجسته این فیلم به قدری ماهرانه طراحی شده بودند و خود فیلم آنقدر مسحورکننده بود که میتوان گفت اژدها وارد میشود تأثیر عظیمی بر فرهنگ پاپ و صنعت سینما و حتی بازیهای ویدئویی پس از خود گذاشت. برای مثال بازیهای مبارزهای معروف، چون Tekken، Mortal Kombat و Street Fighter بارها عشق خود را به شاهکار رابرت کلوز اعلام کردهاند.
در میان کارشناسان سینما اعتقاد بر این است که توجه غرب و هالیوود به سبک کونگ فو و اکشن رزمی با این فیلم آغاز شد. باید بدانید در این اثر فراموش نشدنی بروس لی نقش یک استاد هنگ کنگی را بازی کرد که دعوتنامهای برای مسابقات قهرمانی مرموز هنرهای رزمی دریافت میکند. وقتی قهرمان متوجه میشود که یک رئیس جنایتکار با نفوذ در حال سازماندهی مسابقه است، موافقت میکند تا به اطلاعات بریتانیا کمک کند تا این شرور را متوقف کند.
منبع: ویجیاتو
tags # هالیوود سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟